گفتی سلام؛ احوالتان امروز خوب است؟
این عکس ها، تصویر ها، مال جنوب است؟
گفتم سلام؛ آری... بیا بنشین کنارم
گاهی کمی یادآوری بد نیست... خوب است
...
این است عکس کربلای فکّه... این جا
آرامشی محسوس مهمان قلوب است
در وادی اعجاز... در اروند و والفجر
حتّی عصای موسوی یک تکّه چوب است
ده ها ستاره رفته اند و جایشان در
دامان شب های هویزه نقره کوب است
خون کرده این غربت دل هفت آسمان را
این جا شلمچه... عصر... نه؛ تنگ غروب است
این آخری تصویر شرهانی است... بی شک
اینجا زمین آیینه ی غیب الغیوب است
...
وقتی غبار ننگ دنیا را گرفته
یاد شهید و جبهه در حدّ وجوب است
اینجا نبردی سخت بر پا بوده امّا
امروز شاید خاکریز ما کُلوب است
باید خودت فیلتر کنی پای خودت را
میدان مین در فیسبوک و یوتیوب است
امروز باید مرد باشی تا نیفتی
دنیا پر از خمپاره ی شصت ذنوب است
محمّد عابدینی
1393.1.18