• وبلاگ : سيب خيال
  • يادداشت : نبض شيدايي
  • نظرات : 50 خصوصي ، 124 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام .
    حس شاعرانه اي داريد . غزلتان به لحاظ عاطفه و انديشه هم قابل توجه است .اما ما معلم هاي ادبيات ، وقتي شعري را ببينيم نمي توانيم چکش کوچولويي به آن نزنيم :
    مصراع اول هر بيت ، شاعرانه تر است ؛ مصرع هاي دوم ،کوششي است و به نظر مي رسد اين چراغ قافيه است که چشمک زنان شاعر را از آن حس و حال مصراع اول خارج مي کند و مي گويد بايد به من ختم شوي : قدم ، قلم ، عدم ، عجم ...
    اما همين قافيه هم از بيت ششم به بعد از دست شاعر در مي رود چرا که واژه هاي" لب ، دل ، شب " با " قدم ، قلم و ..." قافيه نمي شوند ؛ با آوردن ضمير متصل اضافي " م " هم اين مشکل حل نمي شود .
    ترکيب صد نعم هم بي اشکال نيست در فارسي نمي گوييم :صد کتب يا هزار درختان . بنابر اين موصوف را مفرد مي آوريم : يک نعمت ، صد نعمت ، هزار نعمت
    موفق باشيد . خدا يارتان .
    پاسخ

    سلام استاد عزيز ... اتفاقا نام دبير ادبيات ما هم آقاي قاسمي بود که اتفاقا خيلي هم دوستشان داشتم ... ممنون از نظر لطف و حسن توجه و دقتتون ... سه اشکال مطرح فرمودين: پاسخ اولي اين که کاملا درست مي فرماييد ... بنده هنوز در مرحله اي هستم که نسبتا قافيه محور شعر مي نويسم ... دقت بسيار خوبي بود و نشان از استادي شما داشت ... پاسخ دومي اين که ... باز هم درست مي فرماييد ... من فکر مي کردم با اتصال ضمير م مشکل برطرف مي شه ... ولي راستش به دل خودم هم نچسبيد ... و اما پاسخ سومي اين که به گمانم سوءقرائت پيش اومده ... اين نعم جمع نعمت نيست ... نَعَم به معناي بله هست ... معناي مصر دوم اين هست که پاسخ من -به زبان خودتان يعني عربي - صد بله هست ... در مجموع واقعا از شما تشکر مي کنم و اميدوارم همواره نظر ارزشمند شما رو درباره ي مطالبم بخونم ... واقعا سر ذوق و نشاط اومدم با مطالعه ي نظرتون ... باز هم ممنون ... خوش اومدين