اصلا این ماه عجب حال و هوایی دارد
رمضان در دلِ خود کرب و بلایی دارد
کامِ خشکیده و لب های ترَک خورده ی ما
در تبِ روضه ی تو شور و نوایی دارد
پای سجّاده ی اِحیا و مناجات و سحر
جز ولای تو دلِ ما چه دعایی دارد؟
بار ها عهد شکستیم و تو با ما ماندی
چه کسی جز تو چنین مهر و وفایی دارد؟
مال و جان؟... همسر و فرزند؟... قبول است آقا
کربلایی شدنِ ما چه بهایی دارد؟
دست می گیرد و دل می برد و می بخشد
این حسین کسیت که این گونه عطایی دارد؟
گوشه ی مسجدمان عطر عجیبی پیچید
مجلسِ روضه عجب حاشیه هایی دارد
دلمان لک زده یک بار زیارت برویم
دلِ غمدیده ی ما نیز خدایی دارد
با لبِ تشنه و در گرمی ظهرِ رمضان
بردنِ نامِ تو آقا چه صفایی دارد
محمّد عابدینی
1393.5.2