ای دوست عجب کرشمه هایی داری
در نقش دلت چه ترمه هایی داری
محکم همه را بسته ای از روی حیا
در پیرهنت چه دکمه هایی داری
در فصل خزان باغ انگور دلم
در سفره ی خود چه دلمه هایی داری
گیسوی تو قلاب و منم چون ماهی
کوتاه بیا... چه طعمه هایی داری
پا روی دلم گذاشتی... حرفی نیست
با این که عجیب چکمه هایی داری
بی نامه و بی مجوز و بی امضا
در حنجره ات چه نغمه هایی داری
گفتی که من و برادرم یک سیبیم
قربان خودت! چه نیمه هایی داری
بین من و تو هر چه که بگذشت گذشت
هر چند بر آن تتمه هایی داری
دل میشکنی و بیمه می پردازد
ای دوست تو هم چه بیمه هایی داری!
محمد عابدینی
اردیبهشت نود و سه