هنوز طعم غزل های نوبرت عالی است
و روی دشت لبت جای بوسه ای خالی است
تویی که نقش معمای مشکی زلفت
شبیه ترمه ی زیبای نقشه ی قالی است
دوباره حرف تو شد ... بغض ها ترک خوردند
چه حال و روز غریبی ... عجیب احوالی است
قرار بود تو باشی و من ... من و تو فقط
قرار هست ... نه! این ها نوشته ی فالی است
تو را برای پریدن بهانه کرده دلم
تمام راز پرستو نهفته در بالی است
لجام قافیه را می دهم به دست خودت
که حفظ حرمت مسجد به عهده ی والی است!
محمد عابدینی
1392.5.24