سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سیب خیال

خنده های خاک آلود

پـلـکی زدی، دار و نـدارم را گرفتی
آرامش و خـواب و قـرارم را گرفتی

یک عـمر مردم اشک در چشمم ندیدند
بـا تــار گــیــسـویـی وقـارم را گـرفـتـی

من را از عمق خنده های خاک آلود
بـیـرون کشیدی و غـبـارم را گرفتی

با گندمی از من بـهشتم را گرفتی
اردیـبـهـشـتـم را، بـهـارم را گرفتی

در خلسه ی موسیقی آرام چشمت
از دسـت های تـیـره تـارم را گـرفتی

جانم پرید از بام جسمم ساده، انگار
از شانه های خسته بـارم را گرفتی

محمد عابدینی
1392.1.19