پيام

محمد_عابديني
93/1/29

+ اين چه احساس عجيبي است که در دل دارم؟ چند وقتي است که با عشق تو مشکل دارم . گاه زل مي زني و گاه به من مي خندي اين چنين است که عشقي متزلزل دارم . بنِشين... حوصله کن... اوّل راهيم هنوز مثل اين مسئله بسيار مسائل دارم . پلک مي بندي و بخت همه را مي بندي سهم من چيست؟... از اين بخت چه حاصل دارم؟ . شهر نو مي شود... انگار دلم در طرح است آخرِ کوچه ي بن بستِ تو منزل دارم

ذره بين زنده 93/2/11

آنقدَر پُر شده از خاطره هايت ذهنم / در دلم حسرت يک سکته ي کامل دارم // تا تو خرماي سرِ سفره ي افطار مني / باز بر ذمّه ي خود روزه ي باطل دارم // ساده مي خندم و تو ساده به من مي خندي / اين چه عشقي است که در دلْ منِ جاهل دارم؟ // گيرم اين عشق چو دريا و تو ساحل باشي / منِ ماهي چه نيازي به تو ساحل دارم؟ //

مي روم تا نشود دير کلاسم... يا حق! / صبح ها... ساعت ده... درس رسائل دارم // محمّد عابديني / 1393.1.29

http://mabedini.parsiblog.com/Posts/230

سلام..مثل هميشه عالي بود..موفق باشيد..

اي.... شاعرا... نميدونم چشون ميشه اول شعر سرايي شون همه اخر اين کوچه منزل دارند.... بابا خوب اون کوچه مگه چشه ؟:))