پيام
+
خون مي خورم اما به زبانم گله اي نيست
هر چند که سخت است... ولي مسئله اي نيست
.
ترديد نکن در همه ي وسعت اين دشت
اين گونه که مائيم دگر قافله اي نيست
.
گاهي نفسي نيست صدايت کنم اما
گاهي نفسي هست ولي حوصله اي نيست
.
جاي سر تو شانه ي من بود نه نيزه
عمري است که بين من و تو فاصله اي نيست
.
هرگز نتوان يافت در اين قافله ي صبر
پايي که بر آن از پي تو آبله اي نيست
...
*ادامه در نظرات*
* هاتف *
93/4/20
محمد_عابديني
از کوچه و بازار گذر کرده ام... انگار /
سوغاتي اين شهر به جز هلهله اي نيست //
بي شک اثر سجده ي سجاد تو بوده /
در هر وجب از شام اگر زلزله اي نيست //
اي کاش که قسمت بشود باز ببوسم /
حلقوم تو را... آه... اگر حرمله اي نيست //
محمد عابديني /
1393.1.25
محمد_عابديني
http://mabedini.parsiblog.com/Posts/229
شبستان نور
احسنت
.:راشد خدايي:.
سلام. ختام خيلي خوبي داشت
رهبر يار کوچک
يا حسين جان :'(
*آدينه *
قشنگ بود پذيرفته بشه ازتون صلوات
محمد_عابديني
تشکر از رفقا