پيام
+
نـبـضِ شـيـدايـي مـن را نـشـانـه گـرفـتـه انـد
ايـن خـيـلِ سـربـازانِ بـلـنـد قـامـتِ سـيـاه جـامـه
کـه در حـاشـيـه ـي دروازه ـهـاي سـرزمـيـنِ چـشـمـت بـه صـف کـرده اي

عدالتجويان نسل بيدار
91/11/19

محمد جواد س
:)
اميد...
به مژگان سيه کردي هزاران رخنه در دينم
اميد...
بيا کز چشم بيمارت هزاران درد برچينم
اميد...
الا اي همنشين دل که يارانت برفت از ياد///مرا روزي مباد آندم که بي ياد تو بنشينم
محمد_عابديني
بسيار ممنونم
.:راشد خدايي:.
هلو! عالي:)
محمد_عابديني
عليکِ هلو راشد جان ... لطف شما مزه ي مخصوصي داره :)
تبسم بهار ♥
سلام.من که شاعر خوبي نيستم اما فکر ميکنم از خصوصيات اصلي شعر روان بودن و قابل فهم بودنه . راستش اکثر تشبيهاتون اونقدر پيچيده است که گاهي با چند بار خوندن هم متوجه مضمون نميشم :)
محمد_عابديني
سلام به شما ... گذشته از شکست نفسي ابتداي سخنتون به خاطر نقد دقيقتون تشکر مي کنم ... ولي احساس مي کنم اين متن از پرده پوشي رايج و لازم در زبان شعر خيلي فاصله نگرفته ... البته اين نظر سليقه اي بنده هست ... علي رغم نظر شخصيم حق رو به شما مي دم ... بالاخره هميشه حق با مشتري هست :)
تبسم بهار ♥
لطف داريد . حـاشـيـه ـي دروازه ـهـاي سـرزمـيـنِ چـشـمـت ... چند اضافه ي پشت سر هم براي خواننده مفهوم رو دشوار ميکنه :) . ممنونم از نقد پذيريتون .
محمد_عابديني
تتابع اضافات مطلب ديگه اي هست که اون رو هم مي پذيرم ... توي يکي از سايت ها شاعري همين مطلب رو زير اين نوشته درج کردن و من پاسخي نوشتم که عينش رو خطاب به شما بازنشر مي کنم: "باور کنين اگه روم مي شد چند تا ديگه هم به صف اضافات اضافه مي کردم ... راستش در عين اقرار به ذنبم شديدا دلداده ي اين اضافاتم :) "... يعني مي پذيرم ولي دوستشون دارم ... چه کنم!؟ :)
محمد_عابديني
البته تک تک اين واژه ها در معماري ساختمان تصوير سهيم هستن ... اگه يکي از اين الفاظ از نظرتون بي نقش ميان بفرمايين تا توضيح مختصر عرض کنم
تبسم بهار ♥
نه تشکر . پدرم ميفرمايند شاعر نبايد ضميمه به شعرش باشد براي توضيح :) البته جسارت نباشه ه ا. و البته تر چه بهتر که شعر به دل شاعر بنشيند که نشسته است . شبتون خوش
محمد_عابديني
لايک براي پدر بزرگوارتون ... حرف حسابشون جواب نداره ... شبتون معنوي :)