پيام
+
آب ، خمارِ لبِ عطشانِ تو
زلفِ فرات است پريشانِ تو

تشنه...
91/10/9
غزل صداقت
کز هوش برده بود نگاهت فرات را ...
داود نوروزي
آب هستم، آب هستم، آب پاک | جاريم از آسمان تا قلب خاک
داود نوروزي
نيست چيزي برتر از من در جهان | زندگي از آب مي گيرد نشان
داود نوروزي
گرچه آبم، روزي اما سوختم | قطره تا دريا سراپا سوختم
داود نوروزي
تشنه اي آمد لبش را تر کند | چاره لب تشنه اي ديگر کند
داود نوروزي
تشنه اي آمد که سيرابش کنم | مشک خالي داد تا آبش کنم
داود نوروزي
آب بودم کربلا پشتم شکست | آبرويم رفت، گشتم پست پست
داود نوروزي
خون عباس علمدار رشيد | قطره قطره در درون من چکيد
داود نوروزي
حال از اکبر خجالت مي کشم | از علي اصغر خجالت مي کشم
قافيه باران
مشک که در دست اخا خوار شد /هستي او پيش رخش تار شد
قافيه باران
ساقي اين قافله را غم گرفت/بر لب عطشان تو ماتم گرفت
قافيه باران
کنج شط عشق استسقا گرفت/آب هم لب تشنه ي عباس شد:(
محمد_عابديني
الان اين لايک متعلق به خود آقاي فياضي هست ؟!
ميم - فاء
سلام حاج آقاي عزيز.. شبتون بخير ... بله متاسفانه خودم هستم :) ... بعد از مدتها دزدکي اومده بودم ببينم حال مجازي رفقاي حقيقي مان خوب هست يا نه، که ديدم اگه اين فيدو لايک نکنم بي انصافيه ... ارادتمنديم برادر مهربان :)
محمد_عابديني
بح بح ... خيلي خوشحال شديم حاج آقاي عزيز ... البته ما توفيق زيارت شما رو داريم ... ولي زيارت سايبري صفاي خودش رو داره ... مشتاق ديار هستيم عزيز دل :)
ميم - فاء
بله بله ياد باد آن روزگاران ياد باد :)... ما بيشترتر مشتاقيم :)... دعامون بفرماييد برادر
محمد_عابديني
محتاجيم حاجي ... و البته دعاگو