وبلاگ :
سيب خيال
يادداشت :
جايي ميان مسجد اعظم
نظرات :
4
خصوصي ،
44
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
حميد
سلااااااااااااااااااااااااام...
بسيار عالي..واقعا لذت بردم..
اما به نظر مي رسيد تاثير پذيرفته از شعرهاي سيد حميد رضا بود ( برقعي )
بيت
جايي ميان مسجد اعظم نشسته ام
مايل شده ست قبله ي قلبم به سوي تو
انگار آشکارا اشاره به کتاب " قبله ي مايل به تو " سيد حميد رضا دارد
و اما بيت :
انسان سيب خورده چو مس مي شود طلا
با کيمياي معنوي گفتگوي تو
اصلا ارتباط بين انسان سيب خورده و مس و طلا رو نمي فهميم..در واقع اصلا ارتباطي با هم ندارند..شايد سيب خورده رو يک صفت براي انسان به کار برديد اشاره اي به قضيه ي هبوط آدم اما به نظرم در اين صورت باز هم استفاده از کلمه ي " چو " کار را خراب مي کند..اين بيت يک جورهايي در بيت هاي يک دست و دلنشين کل غزل لنگ مي زند هرچند که ايده ي خوبي دارد اما پردازشش بد بوده البته به نظر من...
به کلبه ي بي خوابي هاي من هم سري بزنيد...
قرار ما به رفتن بود...
يا هشت
پاسخ
سلام حميد عزيز ... به خاطر نقد ارزشمندتون از شما تشکر مي کنم ... در مورد تاثر از شعر آقاي برقعي قضاوتي نمي کنم ... به هر حال من اين کتاب ايشون رو پارسال خوندم و شايد از اثرات اون باشه ... الله اعلم :) ... اما در مورد بيت سيب ازش دفاع مي کنم ... انسان سيب خورده يعني انسان عاصي ... منظور بيت هم که روشنه ... انسان عاصي در کيمياي گفتگو با تو مثل مس طلا مي شه ... يعني پاک و طيب مي شه