سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سیب خیال

دیگر نفس نمانده در این نای سوخته
در این ضمیر خدعه گر خود فروخته

دیگر پری نمانده در این بال سوخته
انگار عقل و عاطفه را هم فروخته

عطر شهید گم شده در شهر سوخته
در کوچه های نام و نشانی فروخته

بانگ فریب می وزد از حلق سوخته
نفرین به فتنه گر که وطن را فروخته

محمد عابنای سوختدینی
1389.12.21 


دروازه‌ها‌ی خاطره را باز می‌کنم
در آسمان حافظه پرواز می‌کنم

فرصت برای گفتن مشروح عشق نیست
آن را به حدّ وسع تو ایجاز می‌کنم

ایمان اگر نیاوردت دل به دین عشق
در پیشگاه چشم تو اعجاز می‌کنم

آن راز را که رمز نهانخانه‌ی دل است
در محضر نگاه تو ابراز می‌کنم

بی‌شک خطاست مکث دلت در جواب عشق
این بار را به حال تو اغماض می‌کنم

محمد عابدینی
1388