• وبلاگ : سيب خيال
  • يادداشت : يک استکان ستاره ي دنباله دارِ داغ !
  • نظرات : 35 خصوصي ، 41 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3      >
     
    + ALI 
    واقعا علي بود پسر عمو جان
    کاش ي روزي شعر هات رو کتاب ميکردي
    موفق باشي
    پاسخ

    خيلي خوش اومدي علي جان ... نظر لطفته ... اين شعر هاي ناشيانه قابل چاپ نيستن که :) ... خيلي خوش اومدي پسرعمو ... راستي سايتتون رو هم ديدم ... خيلي خوب بود
    سلام بر شما بزرگوار ... زيبا بود و قابل تامل ... دعامون بفرماييد
    پاسخ

    سلام خانم مکاشفه ي بزرگوار ... ممنونم ... نظر لطفتونه ... محتاجيم به دعا ... خوش تشريف آوردين
    + حنانه 

    تصوير سازي شعرتون عيب قافيه اي و ورزنش رو پوشانده
    تصاوير ابيات ، ذهن رو خوب درگير ميکنه
    اشعار صائب رو هم به همين دليل دوست دارم (تصوير سازي)
    پاسخ

    ممنون به خاطر نظر ارزشمندتون ... و البته لطفتون ... سعي کردم بيت آخر رو به عنوان توجيه ادبي براي فقدان قافيه بيارم ... اساتيدم هم همين رو فرمودن ... خيلي خوش اومدين

    سلام و درود

    هر چند باري که مي خونم شور عجيبي پيدا ميکنم.

    يک دوست شما رو معرفي کرد که اميدوارم خير اين معرفي شون رو ببينند. خداوند خير کثير آسمون و زمين رو نصيبتون کنه.

    در پناه حق


    پاسخ

    سلام به شما ... ممنون از لطفتون ... کاش مي دونستم اون دوست کي هستن که انقدر به بنده لطف دارن ... ممنون از دعاي خوبتون ... خوش اومدين


    سلام غزل قشنگي بود....وبلاگتم جالبه..

    ماندگار باشيد.

    پاسخ

    سلام به شما ... ممنون از لطفتون ... خوش اومدين
    سپاس دوست عزيز
    خوشحالم که مطلبم را خوانديد
    در دنياي وا نفساي امروزي برگشتن به سيره انساني و ديدن واقعيت ها سخت شده. و هر کس سخني ميراند
    .خوش حالم که شما به روز هستيد و ميخوانيد و نظر ميدهيد.
    سربلند و موفق باشيد
    پاسخ

    سلام به شما جناب سوزنچي ... به وبلاگم خوش اومدين ... ممنون به خاطر نظر لطفتون ... موفق باشين
    + خانوم خانوما 

    جالب تر اينکه اين حرفها رو در وبلاگ خودشون هم نوشتم....

    ولي شجاعت اين رو نداشت که جوابم رو بده.....

    شايد چون ميدونست که دارم حقيقت رو ميگم اصلا جوابي نداشت که بده.....

    چقدر بده که به اسم دين،ريشه دين رو مي زنند.....

    پاسخ

    بله ... ما هم که پاسخ نوشتيم مورد تفقد و لطف ايشون قرار گرفتيم !!! :)))
    + خانوم خانوما 

    سلام، راستش من هميشه علاوه بر خوندن مطالب وبلاگ نظرات دوستان رو هم ميخونم،و نظر آقاي تاجيک و جوابي که براي ايشون نوشته بودين باعث کنجکاوي شد تا به اون پروفايل و وبلاگ مراجعه کنم........

    مطالبش رو خوندم...راستش نمي دونم چي بگم.....

    ببخشيد جناب عابديني قصد جسارت ندارم،ولي من اگر جاي شماها بودم بيشتر بهم برميخورد، فکر ميکنم مطالب اون وبلاگ بيشتر توهين به آقايون باشه تا خانوم ها.....

    خيلي تعجب کردم وقتي ديدم تقريبا از طرف آقايون هيچ مخالفتي وجود نداشت.....باز هم معذرت ميخوام ولي چهره اي که توي اون وبلاگ از مردها ساخته بود ،تصوير حيواني بود که هار شده و نمي تونه جلوي خودش رو بگيره...يعني واقعا مردها با اين تصوير مشکلي ندارن؟!!!!!!!!!!!!!!!.....و اينکه.....راستش شرم و حيا اجازه نميده بقيه حرفم رو بزنم

    نمي دونم چرا اينها رو اين جا و براي شما نوشتم.....شايد چون فکر کردم شما در پارسي بلاگ فعال هستيد....و اينکه اثر مخرب اون وبلاگ صد برابر بدتر از سايتها و وبلاگهاييه که روزانه فيلتر ميشن.....

    پاسخ

    سلام ... با شما موافقم ... تصويري که اين وبلاگ از يک مرد ارائه مي ده فوق العاده مشمئز کننده و تحقير آميزه و دليل اقدام بنده در افشا کردن ماهيت اين فرد در پيامرسان ( که لابد در جريان هستيد ) همين بود. ولي متاسفانه شاهد اين بودم که بعضي آقايون از ايشون سرسختانه دفاع مي کردن! در مورد اثر مخرب هم با شما موافقم چون اين افراد اين تصويري که ارائه مي دن رو منتسب به دين مي کنن


    غدير خم سال ها بود که انتظار مي کشيد تا راز خلقتش را دراين بيابان خشک بيابد، تا آن که کاروان آمد و در کنار او توقف کرد. پيامبر به سخن درآمد و جمعيّتي انبوه به نوشيدن کلامش ايستاد. نسيم کلام پيامبر صلي الله عليه و آله ، منادي وحي الهي و رسول پيام هاي خدايي، همه جا را از عطر ستايش خدا پر کرد. آن گاه علي عليه السلام را به سوي خود خواند. دست او را بالا برد و بر مردم نشانش داد. در فضايلش سخن ها گفت و پيغام خدا را رساند که: بعد از من خدا او را انتخاب کرده است. انگار که خلقت دوباره آغاز شود، روح زنده بودن در تار و پود وجود دميد. وحي خدا بود امامت او حکم الهي بود بيعت با او و همه از مرد و زن بيعت کردند و غدير خم بر خود مي باليد.

    عيدتون مبارک

    التماس دعا

    پاسخ

    خوش اومدين ... ممنون به خاطر نظر ارزشمندتون
    http://www.khouznews.ir/fa/news/10165
    سلام دوست عزيزم جهت حمايت از ما به اين ادرس مراجعه كرده نظر بدهيد
    انجمن اتيسم خوزستان
    پاسخ

    سلام ... اميدوارم موفق باشيد


    لبته کلمات من مشکلي نداشتن ظاهرا ... شما در برداشت لحن من دچار سوء برداشت شده بودين که من البته عذرخواهي کردم ... پس ديگه نيازي به اين نصيحت نبود ..?????فکر کنم باز هم لازم باشه.

    پاسخ

    نه ... لازم نيست :) ... شما مهمان وبلاگ من هستين و احترام مهمان هم واجبه ... پس براي بار دوم از شما عذرخواهي مي کنم :)

    سلام در استفاده از کلمات دقت کنيد چون تنها راه ارتباط ما همين کلماته که بيانگر شخصيت و روحيات ماست شعراتون خيلي زيباست
    پاسخ

    سلام ... البته کلمات من مشکلي نداشتن ظاهرا ... شما در برداشت لحن من دچار سوء برداشت شده بودين که من البته عذرخواهي کردم ... پس ديگه نيازي به اين نصيحت نبود ... ممنون از نظر لطفتون

    يک استکان ستاره ي دنباله دارِ داغ منظورم اين مصرع بود اخوي
    پاسخ

    قهوه اي بودن کهکشان در کنار يک استکان داغ تداعي يک نوشيدني داغ ... (ترجيحا قهوه) رو ايجاد مي کنه ... ستاره هم نماد آرزو هاست ... مخصوصا که دنلباله دار باشه که تداعي امتداد اون رو مي کنه ... يعني آرزو هاي هميشگي من در آسمان چشم هاي او سو سو مي زنه ... تا حالا شعرم رو انقدر تشريح نکرده بودم !


    سلام دوست عزيز

    شعرتون قشنگ بود و بهتره بگم شعر هاتون ولي من نفهميدم يک استکان ستاره ي دنباله دار داغ در کهکشان قوي اي ..... اصلا نفهميدم چه تناسبي بينشون هست لطفا برام توضيح بديد

    پاسخ

    سلام ... ممنونم ... هيچ سراينده اي دوست نداره شعرش رو تفسير کنه .. ولي من استثنائا توضيح مي دم : "کهکشان قهوه ي پشت پلک هات" استعاره از چشم قهوه اي معشوق هست که در پشت پلک ها قرار گرفته
       1   2   3      >