• وبلاگ : سيب خيال
  • يادداشت : زلف فرات
  • نظرات : 0 خصوصي ، 21 عمومي
  • پارسي يار : 12 علاقه ، 3 نظر
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     
    سلام و ادب و احترام
    شعر بسيار زيبا و گويا و نغز تان مرا ياد شعر عمان ساماني انداخت
    عمان ساماني در اين شعر بسيار نغز خيلي خيلي زيبا سروده
    روز عاشورا به چشم پر ز خون
    مشک بر دوش آمد از شط چون برون

    شد به سوي تشنه کامان رهسپر
    تير باران بلا را شد سپر

    بس فرو باريد بر وي تير تيز
    مشک شد بر حالت او اشک ريز

    اشک چندان ريخت بر وي چشم مشک
    تا که چشم مشک خالي شد ز اشک
    توفيق مزيد
    پاسخ

    سلام آقا داود عزيز ... خيلي ممنونم ... شعر بسيار زيبايي بود ... خيليث خوش اومدين ... راستي مشتاق ديدار هستيم :)
    زلف ِ فرات است پريشان ِ تو ...
    يک مصرع ِ محشر ...
    از لحاظ سبک با الان خيلي فرق کرده شعراتون ...
    قلمتون نخسته
    پاسخ

    خودم هم اين مصرع رو خيلي دوست دارم ... فرق کرده يعني بد تر شده ؟ :) ... ممنون
    کاربر گرامي، سلام
    در تاريخ جمعه 8 دي 91 نوشته (زلف فرات) شما به فهرست نوشته هاي برگزيده در مجله پارسي نامه افزوده شده است. اميدواريم هميشه موفق باشيد.
    پاسخ

    سلام خانم صداقت ... بسيار ممنونم به خاطر حسن توجه و نظر لطفتون به شعر ناقابلم ... خوش اومدين

    مشک دلش خواست که دريا شود :((
    *
    برادر يعني عباس!

    پاسخ

    خوش اومدين بزرگوار ... :(
    اشکون دراومد:(....
    سلام خيلي قشنگ بود جناب عابديني...
    اجرتون با آقا ان شاالله...
    پاسخ

    قبول باشه بزرگوار ... شعر من که قابل نبوده ... حکما نظر صاحبش بوده که شما رو منقلب کرده :(
     <      1   2