سلام
اي آرزوي سينهي آتش گرفتهام/گرچه به غير تو غم دل را نگفتهام/كارم در اين فراق شده ندبه ندبهها/تنها نه صبح جمعه كه در طول هفتهام
........................................................
ايول داري اخوي/دمت گرم و طبعت جاري
يک شب چرا به هيات باران نيامدي
در خواب من به خاطر قرآن نيامدي
من با وضو براي تو خوابيدم اي بهار
آخر چرا به خواب زمستان نيامدي
هر جمعه انتظار فقط پشت انتظار
يک شب همچو مرغ غزلخوان نيامدي
ديشب دوباره خانه ي ما بوي ياس داد
من خواب ماندم و تو به ايوان نيامدي
سلام داداشي خوب و با احساس، هديه ي فوق العاده زيبايي بود اميد که نگاه حضرت بدرقه ي هميشگي راهتون باشه.
سلام جناب عابديني
شعرتون خيلي زيبا بود! قلمتون استوار....و انشاءالله که مورد قبول حضرت قرار بگيره .
(روي خورشيد تو گر پشتِ زمان پنهان استنـائـبـت خـامـنـه اي مـاهِ تـمـامِ شبم است)
موفق و مؤيد باشيد
سلام جناب عابديني بزرگوار
شعر بسيار زيبا و دلنشيني بود که سادگي و بي تکلفي در اون، جذابيت شعرتونو دو چندان کرده . حسن ختام هنرمندانه ،شاعرانه و زيبائي هم داشتيد.
طبع گرم شاعرانتان مستدامالتماس دعا
سلام برادر عابديني
جدي جدي
هيـچکـس چون او سزاوارِ غزل گفتن نيست
قشنگ و اثر بخش بود
جمعه ها فـاصله ام با تو فـقط يک قدم استنـبـض شـيــدايـي مـن در نـوسـانِ قلم است